ماجرای بیسکوییت خریدن استاد قرائتی
16 شهریور 1392 توسط ملااحمدي
بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم.وقتی به خانه برگشتم ……
فراموش کرده بودم.
بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟گفتم: یادم رفت!!!بچه تازه به زبان آمده بود،
گفت: بابا بَده، بابا بَده.
بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.گفت: بیسکویت کو؟دانستم که دوستی
بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.چگونه ما میگوئیم خدا و رسول و اهل بیت
او را دوست داریم،ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟